www.iiiWe.com » عشق از نگاه خلیل جبران

 صفحه شخصی نرگس حسینی اصلی   
 
نام و نام خانوادگی: نرگس حسینی اصلی
استان: تهران
رشته: کارشناسی ارشد عمومی
شغل:  طراحی سازه های هیدرلیکی- رشته سازه های آبی
تاریخ عضویت:  1392/12/23
 روزنوشت ها    
 

 عشق از نگاه خلیل جبران بخش عمومی

3

هر زمان که عشق اشارتی به شما کرد در پی او بشتابید ، هرچند راه سخت و ناهموار باشد.
و هر زمان بالهای عشق شما را در بر گرفت خود را به او بسپارید ، هر چند که تیغهای پنهان در بال و پرش ممکن است شما را مجروح کند.
و هر زمان عشق با شما سخن گوید او را باور کنید ، هرچند او رویاهای شما را چون باد مغرب درهم کوبد و باغ شما را خزان کند. زیرا عشق چنانکه شما را تاج بر سر می‌نهد به صلیب نیز می‌کشد.

و چنانکه شما را می‌رویاند شاخ و برگ شما را هرس می‌کند
و چنانکه تا بلندای درخت وجودتان بالا می‌رود و ظریفترین شاخه های شما را که در آفتاب می رقصند نوازش می‌کند.
همچنین تا عمیق‌‌ترین ریشه‌های شما پایین می‌رود و آنها را که به زمین چسبیده‌اند تکان می‌دهد.
عشق شما را چون خوشه‌های گندم دسته می‌کند.
آنگاه شما را به خرمن کوب از پرده خوشه بیرون می‌آرود.
و سپس به غربال باد دانه را از کاه می‌رهاند.
و به گردش آسیاب می سپارد تا آرد سپید از آن بیرون آید.
سپس شما را خمیر می‌کند تا نرم و انعطاف پذیر شوید ، و بعد از آن شما را بر آتش مقدس می‌نهد تا برای ضیافت مقدس خداوند نان مقدس شوید.

عشق با شما چنین رفتار می‌کند تا به اسرار قلب خود معرفت یابید و بدین معرفت با قلب زندگی پیوند کنید و جزیی از آن شوید.

چهارشنبه 19 آذر 1393 ساعت 12:27  
 نظرات    
 
م حسینی 13:54 چهارشنبه 19 آذر 1393
0
 م حسینی
74447998378716515795.jpg
م حسینی 13:57 چهارشنبه 19 آذر 1393
0
 م حسینی
سلام.ممنون

مثل اینکه اینجا مارو تحویل نمی گیرند 2 تا رونوشت چند روزه دادم تایید نشده.وبلاگ ما چطور بود؟پرسپولیسی راه نمیدیم.
نرگس حسینی اصلی 22:06 چهارشنبه 19 آذر 1393
0
 نرگس حسینی اصلی
سلام
وبلاگ شما رو دیدم
خوب بود
اگه اشتباه نکنم اسم دخترتون سارا بود
عکس هاشو دیدم
دختر زیبایی دارید
چهره همسر گرامیتون رو به یاد ندارم ولی فکر میکنم سارا شبیه شما باشه؟ البته فکر میکنم
خدا برای شما حفظش کنه و مثل شما فرزندی صالح برای پدر و مادرش باشه که حتما همین طور هم میشه.....
تو وبلاگ شما میشه متن و نوشته گذاشت؟
اره کار خوبی می کنید که پرسپولیسی ها رو راه نمی دید
هر چند آن ها هم قابل احترام هستند
یادش به خیر، قدیم ها تمام بازی های استقلال رو می دیدم
ولی الان نه.....
قدیم جذابیت زیادی برای من داشت
یادش به خیر....
یاد خاطرات بچگی  و نوجوانی و .... به خیر
دویدن توی شالیزارها، تلاش بی وفقه پدر و همه و همه.....
کاش می شد به عقب برگشت و بعضی چیزا رو تکرار کرد و شاید تغییر داد....
کاش می شد لحظه های بودن در کنار پدر رو تکرار کرد حتی چند دقیقه یا چند ثانیه....


م حسینی 10:02 پنجشنبه 20 آذر 1393
0
 م حسینی
سلام
تشکر ازلطفتان.میگن بیشترشبیه مادرشه.
بله قدیم بازیها بیشتر جذاب بودن و الان پولکی شده اما چه کنیم که خونمان آبیست.بازتشریف بیارید ونظر بگذارید.بازی که علی سامره ثانیه30 به پرسپولیس گل زد منزل شما دیدیم.یادش بخیر.
حاضرم تمام دنیام را بدم و دوباره پدرم واسه شعرهاشو بخونه.مردعجیبی بود.مدرسه نرفته بود اما خیلی باسواد بود.باز خداراشکر که یکسری فیلم ازایشان درحال شعر خوانی دارم.
تا گفتیم رونوشت ماهم تایید شد.یاحق.پیروز باشید.